باران جونمباران جونم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

باران دختر پاییزی من‍ـــــــ

اولین هفته پاییزی

گل پاییزی منـــ چی بگم از این روزهامون که من پاییز رو با تمام قشنگیاش و و یاداور قشنگترین روزهای عمرم هیچ وقت دوست نداشتم و ندارم نمیدونم چراااااااا ولی همیشه تو پاییز دلم میگیره شاید به خاطر ا همین یه ساعتی که جابه جا میشه یا به خاطر اینکه هوا زودی سرد میشه نمیتونیم بیرون بریم اصلا نمیدونم چرا  ولی دوستش ندارم همش دلم میگیره شما هم از روز پنج شنبه سرما خوردی فعلا جفتمون خونه نشین شدیم پنج شنبه از صبح رفتم خونه مامان اشرف تو بی حال بودی مدام بهونه میگرفتی ساعت 5 بود که بردمت دکتر گفت نه گوشش عفونت کرده ونه  سینه اش خس خس میکنه و نه گلوش متورمه ولی حسابی آبریزش بینی داری و بیحال و تا میت...
27 آبان 1392

روزهای آبانی مون

سلام دوستای گلم اصلا قابل توصیف نیست که بگم چی کشیدم از روزهای بی نتی و روزهای بی نی نی وبلاگی خودمونیم هااااا من یکی که حسابی وابسته شدم  و معتاد..... و دلم حسابــــــــــــــــــــــــــــــــــی برای همه تنگ شده بود اول از همه تولد دوست عزیزم آناهیتا جون رو که 9 آبان بود تبریک میگم امیدوارم شمع تولد 120 سالگیش رو با سلامتی و تندرستی فوت کنه و همینطور تولد آوای دلنشین صفورا جونم رو امیدوارم همیشه سلامت باشه وبه دنیا اومدن هلیا دخمل خوشگل که امیدوارم قدمش خیر باشه و زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه حالا از این روزها بگم که حسابی با بارانم مشغولم و هر روز برام شیرین تر از روز قبله حسابی شیرین زبون شده...
27 آبان 1392

صرفا جهت اطلاع

سلام به دوستای گلم اول از هم ممنونم بابت کامنت های زیبا که برای بارانم گذاشتید دوم اینکه متاسفانه ی چند وقتی میشه که نتمون قطع شده ونمیتونم نظرات شما دوستای گلم رو تایید کنم به محض وصل شدن نت میام با پست جدید ممنون که جویای احوالمون هستید ...
20 آبان 1392

22 ماهگیت مبارکـــــــــــ

بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم  تو اين روز از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا يه کيک خيلي خوش طعم ،با چند تا شمع روشن يکي به نيت تو يکي از طرف من الهي که هزارسال همين جشنو بگيريم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو اين روز پر از عشق تو با خنده شکفتي با يه گريه ي ساده به دنيا بله گفتي ببين تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستي و چشمات بهونه س واسه خوندن همين شعر و ترانه تو دنياي ما زندس واسه تولد تو بايد دنيا رو اورد ستاره رو سرت ر...
7 آبان 1392

روزهای دونفری مون

باران جونم این روزها تمام وقتم برای شماست ومن خیلی لذت میبرم از این حسی که این روزها دارم یه جورایی یاد بچه گیای خودم میافتم.................................. هر روز کلی باید باهم خمیر بازی کنم بماند که بعضی روزها که جنابعالی با خمیر توپ درست میکنی و اگه من یه لحظه غفلت کنم با توپ حاصل از خمیر میخوای وسط حال شوت کنی و فوتبال بازی کنی پاهات و زیر اندازی که برات میندازم به کل خمیری میشه ولی شما ناراحت از اینکه توپت خراب شده و اصلا پشیمون از کارت نیستی و دوباره یه توپ دیگه درست میکنی و غش غش میخندی هر روز خونه رو جارو برقی میکشم ولی دوباره روز بعد وقتی جارو رو روشن میکن  از بس آشغال روی زمینه صدای خرده شیشه میاد ا...
7 آبان 1392
1